-
يكشنبه, ۲۲ اسفند ۱۴۰۰، ۱۲:۰۱ ق.ظ
-
۱۸۸۹

ایام نوجوانی بسیار حساس و سرشار از عواطف و تصمیمهای ناپایدار است، اما از طرفی مهم و تاثیرگذار نیز هست. علاوه بر رشد جسم باید عقل و روح هم رشد داشته باشند. یکی از چالشهای این ایام «وابستگی» است.
این وابستگی میتواند به اشخاص مشهور، فامیل، دوست، همسایه و ... باشد. وابستگی در این سنین موضوع جدید و یا نادری نیست اما نیازمند مراقبت و توجه والدین میباشد. شاید به این فکر کردهباشید که اگر در این موقعیت قرار گرفتیم چه باید کنیم و علت این اتفاق چیست؟
اگر اهل فضای مجازی باشید حتما با اصطلاح "فن پیج" آشنا هستید. اداره کنندهی این صفحه ها اکثرا دخترانی با سنوسال کم هستند که درگیری عاطفی پیدا کردهاند. این درگیری آنقدر زیاد هست که ممکن است از تصور اینکه شخص محبوبشان در این دنیا نباشد، گریه کنند و آن را طاقت فرسا بنامند.
علت اصلی میتواند سن کم و احوالات دوران بلوغ باشد، اما نمیتوان با تکیه بر این عامل بر روی اشتباهات خود سرپوش گذاشت. این علاقهی افراطی گاهی با اتفاقاتی همراه میشود که جبرانناپذیر است. صرفکردن تمام زندگی، انرژی و شور و عشق جوانی برای کسی که حتی نمیداند نام شما چیست! آیا بخش زیادی از این اشتیاق را قوهی تخیل تغذیه نمیکند؟
اگر این سوال را از این افراد بپرسید در ابتدا پاسخشان «نه» میباشد و میگویند: «این یک حس واقعی است» اما اگر خوب فکر کنند، تمام ذهنشان درگیر آن شخص شده است. روز و شب به او فکر میکنند و حتی در تخیلات خود با او زندگی میکنند. این کار باعث میشود ذهن باور کند که واقعا ارتباطی با آن شخص وجود دارد و یا حتی بدتر، او به شما علاقهای دارد! درصورتیکه اگر وی شما را در مکانی ببیند بیتفاوت از کنارتان عبور میکند.
از علل دیگر، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
●عدم محبت کافی و نداشتن ارتباط صمیمی در خانواده
●عدم اعتمادبهنفس کافی و منجرشدن به کشش به سمت عشقهای نافرجام
●نادیدهگرفتن تواناییها و ویژگیهای مثبت خود
اگر بخواهیم جلوی این وابستگی افراطی را بگیریم بهتر است ذهن خود را کنترل کنیم و برای اینکه این روند سریع و بیمانع انجامشود، باید در دنیای واقعی هم، عواملی که به هر نحوی باعث اتصال ما به آن شخص میشوند را کمرنگ و درنهایت حذف کنیم. خوب است برای اینکه این مسیر راحتتر طی شود از والدین خود و یا کسانی که قبلا در شرایط ما بودهاند، کمک بگیریم و یا کتابهایی بخوانیم که این دوران و چالشهایش را برای ما توضیح بدهند و از راهکارهای مفید بهرهمند شویم. میتوانیم خودمان را سرگرم مهارتآموزی کنیم تا احساساتمان کمتر افسار زندگیمان را به دست بگیرند و عزت نفسمان لطمهای نبیند. برای تقویت انرژی با خدای خود زیاد مناجات کنیم و از او برای نشاندادن راه درست کمک بخواهیم.
این ایامِ ناپایدار، گذراست. حتی ممکن است روزی به آن بخندیم، پس سعیکنیم از آن برای زندگی آیندهی خود استفاده کنیم. توجه داشته باشید که اگر با کسی با این شرایط مواجه شدید، هیچگاه او را سرزنش یا تحقیر نکنید و همچنین به هیچوجه به این احساس پر و بال ندهید. این کمترین کمکی است که میتوانید به او بکنید.
روانشناسی اسلام بر مبنای منفعت حداکثری انسان از روابط اجتماعی و فردی بوجود آمده و هر رابطه را در ترازوی مضرات و منافع قرار میدهد. اسلام یعنی دین فطری و دین فطری یعنی دینی که اگر اندیشهها و پیامهایش را بررسی کنیم، با فطرت انسانی مطابق خواهد بود. اگر روانشناسی اسلام برخی روابط را نهی میکند، از آن جهت است که خداوند متعال این روابط به صلاح انسان نمیداند. قطعاً صدها دلیل برای نهی از یک رابطه حرام وجود دارد اما ما همواره به برخی از این دلایل آگاه میشویم. رابطه با نامحرم حتی با هدف ازدواج هم مخرب است. از آن جهت که نیتهای انسانها را نمیتوانیم تشخیص دهیم و از درستی نیتشان با خبر شویم و ممکن است ما را فریب دهند. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی، 90% از پسرانی که وارد رابطه با دختران میشوند، قصد ازدواج ندارند و صرفاً مایل هستند که سرگرم شوند یا لذت ببرند. هیچ کس در ابتدای رابطه نمیگوید قصد من ازدواج نیست؛ هیچ ماست فروشی نمیگوید ماست من ترش است! همه اظهار میکنند که قصدشان آشنایی و ازدواج است! اما آیا انسان عاقل این خطر را میپذیرد که احساسات و عواطف خود را وارد این قمار عاشقی کند؟! اولین خطر رابطه با نامحرم این است که ممکن خواهد بود عواطف ما قربانی لذت، سرگرمی، بازی و شهوت یک انسان دیگر شود و ما دیگر آن آدم سابق نشویم و نتوانیم او را فراموش کنیم! اشتباه نکنید؛ این وضعیت نامش عشق نیست! این حالت وابستگی نام دارد و یک حالت روانی است که انسان را از تنهایی فرار دهد؛ یک فرار بیفایده! در واقع انسان در رابطه با نامحرم، مانند یک معتاد افیونی به دست خودش انسانی را تزریق میکند و معتاد او میشود و دیگر نمیتواند او را ترک کند! اگر یک دختر نوجوان وابسته و معتاد یک پسر شود، احتمال خطر بسیار بالاتر میرود؛ اگر شخص مقابلش، پسری بدکار و هوسران باشد، از این اعتیاد دختر سوءاستفاده خواهد کرد و یا از او پول میخواهد یا بهره جنسی! و دختر بیچاره که با دست خودش، معتاد یک آدم اشتباهی شد، در وضعیتی آمیخته از تنفر و وابستگی، مانند یک معتاد که برای دفع شر اعتیادش به موادمخدر بیشتر و قویتر پناه میبرد تا به خیال خودش وضعش بهتر شود، بیشتر در این منجلاب دست و پا خواهد زد و تن به رفع نیازهای جنسی پسر یا دادن پول به او میشود و این وضعیت جهنمی ادامه پیدا خواهد کرد که یا به رسوایی دختر و بیآبرویی او منتهی شود و یا به خودکشی وی! این تنها یکی از صد مضرات رابطه حرام بود! برخی خوشخیالان میگویند که ما انسانهایی را دیدیم که با این نوع رابطه با یکدیگر آشنا شدند و ازدواج کردهاند؛ بله! هر ساعت خرابی در شبانه روز، دوبار ساعت را درست نشان میدهد اما انسان عاقل این ساعت را با خود به سر جلسه کنکور خواهد برد؟! این روایت و حدیث از اهل بیت که میفرمایند: «خداوند در یک امر حرام خیر و مصلحت و عاقبتبخیری قرار نداده است» نشان میدهد که باید سالها صبر کرد و در انتها دید که نتایج و سرانجام آن ازدواجها به کجا خواهد رسید!
غدیر قویترین و دقیقترین نقطه مشترک میان مسلمانان است که هم شیعه و هم سنی بر آن وفاق دارند. اگر مسئله غدیر را آنگونه که انسانساز و جریان ساز است برای مسلمانان بازآفرینی میکردیم و حقایق اجتماعی و سیاسی آن را گوشزد می نمودیم، شاید مسلمانان جهان امروز نه درگیر اختلافات منطقه ای بودند و نه غده سرطانی منحوس در منطقه میتوانست بر پاره جگر مسلمین دست اندازی نماید. اگر طبق حدیث شریف معصوم، تمام مصائب و مشکلات مسلمین از آن روزی شروع شده که غدیر را فراموش کردند یا دستکم گرفتند، چرا به مفهوم مقابل این روایت دقت نکردیم؟ که اگر مسئله غدیر را بازیابی و یادآوری نماییم، قطعاً مصائب و مشکلات مسلمین حل خواهد شد.
غدیر یک روز و یک عید نیست. یک گفتمان است؛ پس صرفاً بدنبال برگزاری یک جشن ساده و کلیشهای نباشید. غدیر فراتر از دیگر اعیاد مبارک و معظم ماست. غدیر مقدمه عید قربان و فطر و شرط حیاتی آنان است. پس برای غدیر، یک برنامه ریزی گفتمانی لازم است. گفتمان یعنی آن که بتوانیم در جریان فکری مردم، یک خط ثابت فکری ایجاد کنیم و بر لوح مطهر ضمایرشان حک نماییم که چرا انسان محصور در تعلقات مادی و هجوم بی وقفه شیاطین و طواغیت به امام همانند چراغی که خود به سراغ درظلمتنشستگان می آید، نیاز دارد!
.
💢پیشنهادات: (برای برادران اهل سنت)
1. تهیه کتب مستبصرین و هدیه دادن این کتب به برادران اهل سنت ؛ مانند کتاب «آنگاه هدایت شدم» تألیف دکتر تیجانی یا کتاب « 1001 فضیلت از امیرالمؤمنین علی(ع) در کتباهلسنت» اثر محمدرضارمزیاوحدی
2. تهیه کتبی با موضوع «فضایل امیرالمؤمنین(ع) در کتب اهل سنت» و برگزاری گعدههای کتابخوانی در مساجد برادران اهلسنت با حضور نوجوانان به همراه مسابقه و جوایز
3. برگزاری کلاسهای آموزش روخوانی #قرآن در مساجد به یاد #حضرت_علی(ع) و روز غدیر و بیان تفاسیر آیات ولایت از کتب تفسیری علمای اهل سنت که تفاسیری درست و طبق حقیقت مبتنی بر اثبات ولایت حضرت دارند
4. نمایش مستندهای مناسب با موضوعاتی نظیر هدف #استکبار از ایجاد اختلافات قومیمذهبی
5. همخوانی کتاب «خاطرات مستر همفر» با حضور نوجوانان در مساجد
6. معرفی مستبصرین و شخصیت های علمی برجسته اهل تسنن که به مذهب شیعه پیوستهاند
7. ضبط و نشر کلیپهای کوتاه در فضایمجازی و بیان #مناقب و ادله اثبات ولایت حضرت علی(ع) در کتب علمای بزرگ اهل سنت با منبع و مأخذ
8. برگزاری اردوهای جهادی و کاروانهای خدمت برای این مناطق و آبرسانی به مناطق محروم به یاد و نام حضرت علی(ع) که برای محرومین، شخصاً چاه حفر میکرد.
#عص
وقتی ضریح، موضوعیت پیدا کند، میشود چنین تفکر خطرناک و کفرآلودی که شیعه را هر چه بیشتر به ظاهرگرایی و سطحی نگری میکشاند!!
در این مسلک، برای از دست دادن ضریح داد و ناله راه میاندازند، ولی برای از دست دادن منش و فرهنگ و اخلاق رضوی در خود همان مشهد نگران نیستند!!
فقر در حاشیه همین حرم موج میزند و ما امروز به جای آنکه نگران این مسئله- که قطعاً دغدغه امامزمان(عج) نیز هست- باشیم و فریاد بزنیم و خیزش اجتماعی راه بیاندازیم، نگران ضریحیم! گویی ضریح خود شخصیتی مستقل از امام دارد!
نگران ذبح فرهنگ علی بن موسی الرضا(ع) در جامعه نیستیم ولی نگرانیم که چرا همان دو متر فاصله را هم برنمیدارند!!
نگران این هستیم که نکند مردم تصور کنند حرم هم مانند جاهای دیگر کرونا دارد، ولی نگران نیستیم که حرف این امام معصوم، هزاران سال است که روی زمین مانده!! ماندن حرف امام روی کاغذهای خاک خورده کتابها افت شأن نیست!؟ فقط بسته بودن ضریح افت شأن امام است؟!
ای کاش میفهمیدید که خداوند و اهل بیت (ع)، هیچ گاه قضا و سنتهای حاکم بر دنیای مادی را تغییر نخواهند داد مگر بنا بر معجزه یا شفای خصوصی یک شخص آن هم بنا بر اذن خدا و مصلحتی که خداوند در نظر میگیرد. اینطور نیست که هر کس حرم برود، خود را مصون از بلایا و حوادث طبیعی عالم ماده بداند! در همین حرم به عینه انسانهایی را دیدم که سرماخوردهاند، دست و پایشان شکسته، شیشه دستشان را زخمی کرده و یا در صحن برفی، سُر خوردهاند و زخمی شده اند. این جا چرا سکوت میکنید؟! مگر قرار نبود حرم از این بلاهای مادی مبرا باشد؟!
شیعه میداند که این ضریح چون متعلق به قبر شریف امام است، شریف است؛ همه حرم منسوب به حضرت و متصل به قبر شریف است. تمام حریم حرم، ضریح است. ضریح موضوعیت و شخصیت مستقل ندارد. آن کس که معتقد واقعی باشد، گیتهای ورود حرم را نیز ضریح میداند. تمام حرم، حریم حضرت است. لجاجت بر سر همان قطعه مصطلح به ضریح، یا بازارگرمی و طلب اشک برای روضه است یا حربهای برای شکستن حدود عقلی شیعه و یا تقابل با دولت جهت تخریب و تضعیف! هر چند به حق هم باشد.
خودمانیم! ما هم حضرت رضا(ع) را نمیخواهیم برای اطاعت!
ما هم برای حال کردن دل خودمان و صفای خودمان و کیفور شدنمان، ایشان را حبس در یک اتاقک آهنی کردهایم!
امام داخل ضریح، برایمان عافیتطلبانهتر است تا امام حی و حاضر در همه جای زندگیمان!
اگر ترس از بیایمان شدن مردم به ائمه دارید، بدانید که بیایمانی یعنی آنکه حضرت را فقط در قاموس یک ضریح بدانید و پیدا کنید!
#عص