واشنگتن پست می تازد

  • ۱۵۳۵

 

در بحبوجه جنگ ویتنام، اسناد جنگی محرمانه ای توسط یکی از کارکنان بخش ویژه وزارت جنگ آمریکا از درهای فلزی عبور کرده و روی میز «تایمز» قرار میگیرد: اسناد محرمانه روابط آمریکا و ویتنام در طی چهار دوره ریاست جمهوری از ترومن تا جانسون نشان میدهد، پنتاگون و کاخ سفید از ابتدای جنگ میدانستند که در این نبرد پیروز نخواهند شد. در واقع 70% جوانان آمریکا برای هدفی پوچ قربانی شدند.

این خبر ابتدا در «تایمز» منتشر میشود که بلافاصله با شکایت کاخ سفید این نشریه متوقف شده و در انتظار دادگاه از کار می‌ایستد. کاترین گراهام که موسس و مدیر نشریه محلی واشنگتن پست بود، با همکاری بنجامین سی. بردلی (سردبیر) ادامه این اسناد چهارهزار صفحه ای را منتشر میکند با این عنوان که  کاخ سفید مسئول خیانت بزرگ به مردم است. چند ساعت بعد از حرکت مینی کامیون های انتقال روزنامه، با شکایت پنتاگون، نشریه واشنتگن پست با عصبانیت شدید جانسون متوقف شده و به دادگاه احضار میشود.

 اگرچه این روزنامه با مشکل مالی بزرگی مواجه بود و بدلیل محلی بودن آن در معرض ورشکستگی، اما شجاعت این بانو و این سردبیر قهرمان، باعث شد نه تنها نشریات تایمز و واشنگتن پست از توقیف خارج شوند، بلکه به حکم دادگاه ویژه و قاضی القضات آمریکا ( قاضی بلیک)، این حکم صادر شد: بنیانگذاران کشور به مطبوعات آمریکا مصونیت کامل می‌دهند تا در خدمت مردم و دموکراسی باشند.مطبوعات باید خدمتگذار مردم باشند نه دولت.

پس از این ماجرا، بازهم واشنگتن پست درخشید. در ماجرای واترگیت و جاسازی شنود توسط ماموران FBI در دفتر حزب دموکرات در نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری، اسناد این توطئه توسط روزنامه واشنگتن پست فاش میشود و در پی این رسوایی، رییس جمهور استعفا میدهد. یک روزنامه، یک رییس جمهور را به خاک زد.

نشریه قهرمان واشنگتن پست توانست اعتماد مردم را جلب کند. شعبه هایی در سراسر آمریکا تاسیس شد تا به صیانت از دموکراسی بپردازند. حالا این روزنامه به یکی از بزرگترین روزنامه های بین المللی تبدیل شده. البته خانواده گراهام نتوانست سالها بعد این روزنامه را مدیریت کند؛ به همین خاطر اکنون شرکت آمازون این نشریه را اداره میکند که بنظر بنده منحرف شده و در زمین صهیونیزم بازی میکند.

وقتی آخرین سکانس این فیلم معرکه را میدیدم و لبخند شوق زده‌ای بر لب داشتم، ناگهان به فکر فرو رفتم: آمار شکایت های دولت امید به قوه قضاییه برای تعقیب نویسندگان و روزنامه ها به شدت بالاست. فی الواقع نه تنها نویسندگان روزنامه ها، بلکه نویسندگان مجازی هم بخاطر پست ها و نظراتشان بصورت مستمر در دادسراها گرفتاراند. حسین قدیانی یکی از همین اشخاص است که اخیراً ماجرایی عجیب برای وی رخ داده.

برای دموکراسی باید جنگید

باید خطر کرد

حتی به قیمت زندان و شکنجه

حتی به قیمت مرگ

اما بعد از آن پیروزی است.