مستند آدرس غلط

  • ۱۰۴۶

چرا باید از قدس حمایت کنیم؟

  • ۱۱۳۲

 

پادکست‌ الوخدا

  • ۳۰۱۷

بسم الله الرحمن الرحیم

چندی پیش با انتشار یک قطعه موسیقی رپ که توسط آقای صفت خوانده شده بود، پیام های زیادی دریافت کردم که حاوی سوالات و شبهات فراوانی بود. مخاطبینی که این قطعه صوتی را گوش کرده بودند، دچار شک و شبهاتی شده بودند که این اصرار و تعدد پرسش های ایشان باعث شد به این فکر بیافتم و شبهات این آهنگ را بیابم و پاسخی در خور مخاطبین ارائه نمایم. امیدوارم مورد رضایت امام زمان روحی له الفداء قرار گیرد. والسلام / ع.ص

 

قسمت اولدریافت
حجم: 3.32 مگابایت

 

قسمت دوم دریافت
حجم: 2.81 مگابایت

 

قسمت سوم دریافت
حجم: 6.03 مگابایت

 

قسمت چهارم دریافت
حجم: 3.78 مگابایت

 

قسمت پنجم دریافت
حجم: 4.56 مگابایت

 

قسمت ششم دریافت
حجم: 5.14 مگابایت

 

قسمت هفتم دریافت
حجم: 4.16 مگابایت

 

قسمت هشتم دریافت
حجم: 3.48 مگابایت

 

باید تغییر کنیم تا بمانیم

  • ۱۳۳۵

 

در سیستم کنونی آموزش جهانی ، شاهد هستیم که عظیم ترین منابع درسی و پیشرفته ترین ساختارهای آموزشی، بصورت مستمر در حال تغییر و تحول هستند؛ انتقال حجم کثیری از اطلاعات با ماندگاری ذهنی بالا در کوتاه ترین زمان. چه قبول کنیم چه نکنیم، حوزه های علمیه ما نیز باید سیستم های آموزشی خود را بروز کند. اما این بروز‌رسانی به چه معنا خواهد بود؟ برخی نتوانستد به خوبی این تحول را در حوزه درک و اجرا کنند و با وارد ساختن سیستم اتوماسیون، تصور کردند که اکنون با این اقدام، حوزه‌های علمیه بروز گردیده؛ اما این تصور اشتباه بود. اتوماسیون  نه تنها کمکی به حوزه‌های علمیه نکرد بلکه اکنون بعنوان یک مانع، زمان کمتر اما همراه آن تقوا، اخلاص و انگیزه معنوی و... را از مدیران مدارس و طلاب گرفته است. حوزه های تقوا محور قدیم، تبدیل به حوزه های تحت نظارت های سیستمی حضور و غیاب و ثبت نمرات و بعضاً امتحانات خاص شفاهی شده. اگر چه نمیتوان اتوماسیون حوزوی را تماماً مضر دید و قطعاً  فوایدی نیز داشته اما باید بنگریم که برنامه اتوماسیون غرب با کدام فلسفه و رویکرد جهان بینی پایه ریزی شده و حوزه‌های علمیه چه نگاهی به این جریان و تئوری چهان شمولی دارد. روشن است که  اگر حوزه های علمیه ساختار آموزشی جهان محوری نداشته باشد و تنها بعنوان یک محل برای تعلیم دین بسنده شود، افول حوزه های علمیه در برابر رشد عظیم سیستم های آموزشی وعدم موفقیت تحصیلی طلاب غیر قابل انکار خواهد بود. باید بپذیریم که اکنون جوانان دهه هفتاد و هشتاد هستند که ممکن است پا به میدان حوزه گذارند نه جوانان هم‌عصر آیت الله بروجردی و خویی (ره).

                مسئله بعدی، تحول در منابع درسی و آموزشی است که بعضاً افراد برداشت بدی از این جملات دارند و تصور میکنند که تحول در متون حوزه به معنای انقلاب است؛ اما حقیقت آن است که آثار گرانقدر متون حوزوی که حاصل چندین قرن مجاهدت علمی فقهای متقدم و متاخر است را میتوان با کمی تنقیح و تکمیل و تساهل به گونه‌ای نگارش کرد که براحتی بتوان به همان کیفیت پیشین رسید. و مسئله آخر آن که امروزه جهان به این نتیجه رسیده که بسوی آموزش کاربردی حرکت نماید و کمترین زمان را برای تربیت نیروهای علمی و دانشگاهی صرف نماید. قطعاً اگر دروس حوزوی را به گونه ای قراردهیم که طلاب و دانشجویان بتوانند در کمترین زمان به کاربرد آن در حوزه علوم انسانی هر چند بسیار ناچیز و کم ارزش، دست پیدا کنند، نسل بزرگی از طلاب پرورش خواهند یافت. با تحولات بنیادین در حوزه های علمیه است که میتوان قدمی در راه وحدت حوزه و دانشگاه ایجاد کرد؛ گونه‌ای که دانشجویان بیشتر از طلاب ترغیب شوند که بسوی حوزه‌ها بیایند.

واشنگتن پست می تازد

  • ۱۶۳۷

 

در بحبوجه جنگ ویتنام، اسناد جنگی محرمانه ای توسط یکی از کارکنان بخش ویژه وزارت جنگ آمریکا از درهای فلزی عبور کرده و روی میز «تایمز» قرار میگیرد: اسناد محرمانه روابط آمریکا و ویتنام در طی چهار دوره ریاست جمهوری از ترومن تا جانسون نشان میدهد، پنتاگون و کاخ سفید از ابتدای جنگ میدانستند که در این نبرد پیروز نخواهند شد. در واقع 70% جوانان آمریکا برای هدفی پوچ قربانی شدند.

این خبر ابتدا در «تایمز» منتشر میشود که بلافاصله با شکایت کاخ سفید این نشریه متوقف شده و در انتظار دادگاه از کار می‌ایستد. کاترین گراهام که موسس و مدیر نشریه محلی واشنگتن پست بود، با همکاری بنجامین سی. بردلی (سردبیر) ادامه این اسناد چهارهزار صفحه ای را منتشر میکند با این عنوان که  کاخ سفید مسئول خیانت بزرگ به مردم است. چند ساعت بعد از حرکت مینی کامیون های انتقال روزنامه، با شکایت پنتاگون، نشریه واشنتگن پست با عصبانیت شدید جانسون متوقف شده و به دادگاه احضار میشود.

 اگرچه این روزنامه با مشکل مالی بزرگی مواجه بود و بدلیل محلی بودن آن در معرض ورشکستگی، اما شجاعت این بانو و این سردبیر قهرمان، باعث شد نه تنها نشریات تایمز و واشنگتن پست از توقیف خارج شوند، بلکه به حکم دادگاه ویژه و قاضی القضات آمریکا ( قاضی بلیک)، این حکم صادر شد: بنیانگذاران کشور به مطبوعات آمریکا مصونیت کامل می‌دهند تا در خدمت مردم و دموکراسی باشند.مطبوعات باید خدمتگذار مردم باشند نه دولت.

پس از این ماجرا، بازهم واشنگتن پست درخشید. در ماجرای واترگیت و جاسازی شنود توسط ماموران FBI در دفتر حزب دموکرات در نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری، اسناد این توطئه توسط روزنامه واشنگتن پست فاش میشود و در پی این رسوایی، رییس جمهور استعفا میدهد. یک روزنامه، یک رییس جمهور را به خاک زد.

نشریه قهرمان واشنگتن پست توانست اعتماد مردم را جلب کند. شعبه هایی در سراسر آمریکا تاسیس شد تا به صیانت از دموکراسی بپردازند. حالا این روزنامه به یکی از بزرگترین روزنامه های بین المللی تبدیل شده. البته خانواده گراهام نتوانست سالها بعد این روزنامه را مدیریت کند؛ به همین خاطر اکنون شرکت آمازون این نشریه را اداره میکند که بنظر بنده منحرف شده و در زمین صهیونیزم بازی میکند.

وقتی آخرین سکانس این فیلم معرکه را میدیدم و لبخند شوق زده‌ای بر لب داشتم، ناگهان به فکر فرو رفتم: آمار شکایت های دولت امید به قوه قضاییه برای تعقیب نویسندگان و روزنامه ها به شدت بالاست. فی الواقع نه تنها نویسندگان روزنامه ها، بلکه نویسندگان مجازی هم بخاطر پست ها و نظراتشان بصورت مستمر در دادسراها گرفتاراند. حسین قدیانی یکی از همین اشخاص است که اخیراً ماجرایی عجیب برای وی رخ داده.

برای دموکراسی باید جنگید

باید خطر کرد

حتی به قیمت زندان و شکنجه

حتی به قیمت مرگ

اما بعد از آن پیروزی است.